Monday, April 17, 2006

بطالتم بس؟؟

Thursday, April 13, 2006

برای فوزی :
تخم ِ مرغ رو با انگشتهام رنگ میکنم . از تشریفات تخم مرغ رنگ کردن سالهای پیش خبری نیست . چند ساعتی مونده به سال تحویل ولی هنوز کسی سین های سفره رو نشمرده . مامان بیشتر میخواد که سفره زیبا باشه پارچه ی حریر سبز رو میندازه رو کانتر, آینه و قرآن رو میزاره , بقیه ش اما با منه , چند تا ظرف پایه بلند سبز که به پارچه بیاد تنگ بزرگ ِ ماهی ها که نصف ِ جا رو گرفته و چند تا کارت خوش آب و رنگِ یا مقلب القوب به اضافه ی سبزه ای خودمون سبز نکردیم رو میزام اون وسط مسط ها, شش تا ظرف پایه بلند دورش , شمع ِ وارمر توی یه جای آبی جلوی آینه. سین های سفره ی هفت سین همیشه یادم میره از بابا کمک می خوام میگه نون و پنیر و سبزی یادت نره , سین های سفره که کامل میشه نون سنگگ میزارم با پنیر و سبزی , سفره ی امسال به نظرم غریب میاد چیدمش که چند لحظه ای دور هم جمع شیم عیدی ها رو از دست ِ بابا بقاپیم و دوباره بریم سراغ کارهای خودمون . (!!!)
هر سال بابا تند تند یا مقلب القلوب میخوند امسال من , پارسال سال ِ خوبی نبود دعا میکنم که امسال مثل ِ پارسال گند نباشه (!!!) .
روز ِ اول عید برنامه سفر داریم, در واقع برنامه ای که وجود نداره شب قبل از سفر تصمیم میگیرم؛ فرداش راه میافتیم ! . یکی از ماهی ها همون روز اول میمیره , انگار که فقط زنده مونده بود که سال تحویل سر سفره ی ما باشه , ماهی ِ کوچک تر رو هم میندازیم تو حوض وسط ِ میدون .
همیشه مقادیر ِ زیادی راه قرض داریم میریم تو جاده رشت , رشت ناهار میخوریم سر ماشین رو بر میگردونیم سمت ساری ! بعد از چند روز بر میگردیم تهران بعد دوباره میریم محمود آباد. هیچ وقت نفهمدیم این عشق ِ تو راه بودن مامان - بابا برای چیه !؟
به هر حال تعطیلات مسخره ای بود, یک جور مسافرت اجباری , تنها قسمت ِ خوبش همون عیدی گرفتن بود که جای شما خالی همش چس شد رفت .(!!!)
بی برنامه تر از هر سال امسالم رو شروع کردم , خدا به خیر بگذرونه .
یه کمی مخم رو درگیر روابط ِ آدمها میکنم اما خیلی خودم رو خسته نمیکنم , چون میدونم نتیجه ای برام نداره , دوست بابام که چند سالی بود با خانم و بچه هاش رفتن کانادا بیست روز ِ در کما به سر میبره . نمیتونم قبول کنم که یه جایی نشستی مثل ِ آدم , بعد خون چند دقیقه به مغرت نمیرسه در نتیجه میری تو کما احتمال برگشتت هم خیلی کم ِ مگر معجزه شه ! خیلی مسخرست . راست میگن که زندگی به گوز بنده . این آدم رفته کانادا که به اصطلاح از فشار های تو ایران بودن راحت شه ولی اونجا هم راضی نبود و میخواست برگرده. این همه استرس رو تحمل میکنی که خوب زندگی کنی بچه هات خوب زندگی کنن بعد سر همین استرسها ...
غزاله میگه آدمهایی که تو کما هستند اگه براشون انگیزه ایجاد شه بر میگردن خدایی من اگه میرفتم تو کما عمرا حاضر بودم برگردم دیگه بالاترین انگیزه ی آدم عشق ِ که این روزا ده شاهی نمی ارزه ( به جان شما ! )
دوست جونم خیلی شیک میگه بریم کافی شاپ ِ همیشگی و بعد از دیدنم شیلنگ رو وا میکنه روم ! خوب به هر حال ِ دوست ِ دیگه هر کاری کنه بازم عزیز ِ. وقتی میدونم با فکر کردن به مسئله ای ناراحت میشم سعی میکنم اون مسئله رو فراموش کنم یه چیزایی برام گنگه اگه خوشش نمیاد از من چرا ناراحت بود اگه فکر میکنه باید احساسش برگرده چرا میخواد از هم دور باشیم ؟! من عادت کردم که برای چراهای ذهنم جوابی نباشه . تنها چیزی که تو این روابط برام مهم ِ اینه که هر دو طرف ماجرا خوشحال باشن, وقتی با من بودن , عزیزترین دوستم رو اذیت میکنه مرض ندارم که بخوام باشم !!!
آدمهایی که میان تو زندگیم مثل ِ مهره های شطرنجند سربازها آدمهای خوبی هستند که مقادیری خورده شیشه هم تو وجودشون هست دوستشون دارم اما از دست دادنشون اذیتم نمیکنه چون زیادن (!) یه چند تا مهره هم هستند که بودنشون ضرورت ِ , شاید یه بازنده باشی با نبودنشون . هیچ وقت از باختن نترسیدم تنها چیزی که من رو اذیت میکنه احساس ِ خلا ییه که از نبودن ِ مهر ه هام احساس میکنم .
آدمها هیچ وقت از دل ِ من شوت نمیشن و سعی نمیکنم رد پاشون رو از تو قلبم پاک کنم .( همین طوری جهت اطلاع عموم !!!)

خلاصه که سالی که نکوست از بهارش پیداست . این فرودین که تموم نمیشه ببینم دو تا ماه ِ دیگه ی بهار چگونه خواهند بود ولی مندلم روشن به خوب بودن ِ امسال چون اعتقاد دارم به اون قضیه خوبی بعد از بدی و خوشحالی بعد از ناراحتی و ...

فوزی جونم ببخش حرافیم رو بخواه که امسال خوب باشه برامون .

...............

حدیث عشق : kalaghe sare derakht neshaste bod panir berger mizad, robahe miad pa derakht mige : chetori jiggar ,,? che sari , che domi, che tripi, eyval baba , nist balatar az tripe meshki rang, ye hal bede, ye dahan baramon awaz bekhon, kalaghe ham paniro mizaneh zire balesh mige : energy hasteye , haghe mosalame mast.

:D